• خطبه ها
  • چرا مردم مختلفند؟
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

چرا مردم مختلفند؟

« 730»

(225) (و من كلام له (عليه ‏السلام) ) رَوَى ذِعْلَبُ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَحْمَدِ بْنِ قُتَيْبَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مَالِكِ بْنِ دِحْيَةَ قَالَ كُنَّا عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمنِيِنَ (عليه ‏السلام) وَ قَدْ ذُكِرَ عِنْدَهُ اخْتِلَافُ النَّاسِ فَقَالَ :إِنَّمَا فَرَّقَ بَيْنَهُمْ مَبَادِئُ طِينِهِمْ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ كَانُوا فِلْقَةً مِنْ سَبَخِ أَرْضٍ وَ عَذْبِهَا وَ حَزْنِ تُرْبَةٍ وَ سَهْلِهَا فَهُمْ عَلَى حَسَبِ قُرْبِ أَرْضِهِمْ يَتَقَارَبُونَ وَ عَلَى قَدْرِ اخْتِلَافِهَا يَتَفَاوَتُونَ فَتَامُّ الرُّوَاءِ نَاقِصُ الْعَقْلِ وَ مَادُّ الْقَامَةِ قَصِيرُ الْهِمَّةِ  

« 731»

وَ زَاكِي الْعَمَلِ قَبِيحُ الْمَنْظَرِ وَ قَرِيبُ الْقَعْرِ بَعِيدُ السَّبْرِ وَ مَعْرُوفُ الضَّرِيبَةِ مُنْكَرُ الْجَلِيبَةِ وَ تَائِهُ الْقَلْبِ مُتَفَرِّقُ اللُّبِّ وَ طَلِيقُ اللِّسَانِ حَدِيدُ الْجَنَانِ.


ص731

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است ذعلب يمانى از احمد بن قتيبه از عبد اللَّه بن يزيد از مالك ابن دحيه روايت كرده كه او گفت: ما نزد امير المؤمنين عليه السّلام بوديم كه سخن از اختلاف مردم (نيكى و بدى اندام و اخلاق و رفتارشان) پيش آمد، آن بزرگوار فرمود: 1 مبدأ طينتها و سرشتهاشان بين آنها جدائى انداخته (سبب اختلاف آنان گوناگون بودن عناصر بوده كه از آنها بوجود آمده و آفريده شده‏اند) و اين براى آنست كه ايشان قطعه و تكّه‏ اى بودند از زمين شود و شيرين و خاك درشت و نرم (خلاصه گوناگون بودنشان بر اثر نطفه‏ هاى تركيب شده است از غذاهايى كه در جاهاى مختلف روييده) پس ايشان باندازه نزديك بودن زمينشان (جاى روييدن غذايى كه نطفه آنها از آن تركيب شده) با هم نزديك (و همخو) هستند، و بقدر اختلاف و جدائى آن زمين (در اوصاف) با هم فرق دارند، 2 پس بنا بر اين گاهى مي شود كه) نيكو منظر كم عقل، و بلند قدّ كوتاه همّت و نيكو كردار زشت رو و كوتاه قامت دور انديش و نيكو طبيعت خصلت بد بر خود بسته، و حيران و سر گشته دل پراكنده و پريشان عقل و خوش زبان تيز دل (دانا و بينا) است.